با ورود به گالری امکان با آثار علی سفاری، حامد شفیعی و میلاد حسیننژاد مواجه میشویم که شالودهی همه این مجموعهها، تجربه دیدن و بازدیدن با دوربین عکاسی است. بخشی از قابهای این نمایشگاه گروهی در امتداد پروژههای پایانی دوران دانشجویی هنرمندان است که به خوبی و با نگاهی دوباره و دقیق به آنها پرداخته شده است. در یک نگاه کلی، خط اتصال بین این سه هنرمند و قابهای روی دیوار عنصر انتزاع و خیال است؛ تصاویری رویاگونه و گاه مبهم با عناصری چون نور، رنگ، انعکاس، و بازیهایی از این دست که تنها با ابزار دوربین ممکن و ثبت میشوند. این عکسها با اینکه همگی رو به انتزاع دارند، اما گریزی هم از به دام انتزاع افتادن در آنها تلالو میکند.
یکی شیئیتِ طبیعت بیجان و اشیاء را معلق نگه میدارد، و دیگری لحظهی گنگی از پیش و پس خواب را که در چشم و ذهناش لحظهای مینشیند تصویر میکند. آن دیگری هم به ابزارهای دیداری که خود باید تصویر را برایمان بسازند میپردازد. عکسهای او پیوندی است میان علمِ عکاسی و هنر عکاسی. در مجموعه علی سفاری بیش از دو مجموعهی دیگر دل به انتزاع سپرده شده است.
در نمایشگاه با قابهای مشکی فلزی یکدست مواجه میشویم که به خوبی بر روی کارها نشستهاند، ولی دودستگی هم در شیوه ارائه به چشم میخورد. یک مجموعه از عکسها همراه با پاسپارتو سفید و به شیوه کلاسیک قاب شده و دو مجموعه دیگر نه. این نکته به نوعی یکدستی نمایشگاه را در نگاه اول برهم میزند که خود نشانه این است که به ارائه تکتک مجموعهها جداگانه فکر شده و سپس بهترین شیوه قاب برای هر مجموعه انتخاب شده است. شاید بهتر بود که کارها بدون شیشه روی دیوار به نمایش درمیآمد و اثری دو چندان داشت و به بیننده اجازه کنجکاوی بیشتری بر سطح و عمق انتزاع تصاویر را میداد. اما این انتزاع چه کارکردی دارد؟ احتمالا مقصود هنرمندان از بین بردن جزئیات و رسیدن به تصاویری شخصیتر و حسیتر است.
«عکسها نیز هرکدام به نحوی از من بیننده میپرسند که آیا عکاسی هنر واقعنمایی است یا واقعیت عکاسی چیز دیگری است! بی پاسخی روشن، این نگاهها و عکسها را میبینم و لذت میبرم.»