ایده اولیه نمایشگاه دفتر مشق، ایده بازیابی و بازنمایی چیزهایی است که در فرآیند آموزش و یادگیری آنها را از دست دادهایم. دفتر مشق اولین ابزاری است که انسان نوپا یادگیری را با آن شروع میکند و انتخاب آن بهعنوان موضوع کلی برای یک نمایشگاه گروهی در وهله اول آدمی را وادار به یادآوری اولین پلههای این فرآیند مشترک میکند. این تداعی اما رنگ و بوی نوستالژی ندارد و روایتهای حافظه را برای یک حس خوب مجبوری دستکاری نمیکند. نمایشگاه در جستوجوی چیزهای ازدسترفته است و با رویکردی آسیبشناسانه با آن برخورد میکند؛ خاطرهای مشترک در میان وجود دارد که کسی در آن آرامش خاطر را احساس نمیکند.
مخاطب در نمایشگاه با مدیومهای مختلفی مواجهه دارد که همه آنها درباره موضوعی واحد با او صحبت میکنند. درعینحال حتی موضع هر هنرمند و مشخصکردن چیزهای ازدسترفته هم مشترک است؛ همه آنها از قوه تخیل و رویا و خلاقیتی که از بین میرود و به جای آن محدودیت و مرزهای آموزشی قرار میگیرد حرف میزنند. گویی هر مدیوم مترادف مدیوم دیگر است. این طرح اولیه یک کانسپت است. اما به دنبال این طرح، باید دید فرمهای بیانی متفاوت چه کارکردی دارند؟ هر مدیوم بازگوکننده کدام نقطه تاریک است که مدیومهای دیگر از پس بیان آن برنمیآیند؟ ماندگاری تاثیر انتقال موضوع با هر زبان جدید تا چه اندازه است؟ یا در شکل کلیتر، میتوان دید یک موضوع مشترک را چهطور میتوان با زبانهای مختلف بیان کرد؟ این بیانهای متفاوت میتواند چه کانسپت و چه چهارچوب مفهومی جدیدی بسازد؟ در چنین طرحی آیا از تمام امکانات بیانی مدیومهای مختلف استفاده شده است؟