مجموعه آثار پوریا پرهیزکار اخیراً در گالری هما به نمایش درآمدند. پرهیزکار هنرمندی است که کارهایش در مرز میان گرافیک و نقاشی معلق هستند، هر چند این مرز و این تفاوت تاثیر و اهمیتی در آنچه به عنوان هنر در این آثار میبینیم نخواهد داشت. او اكثر آثار خود در مجموعههای قبل را با مداد رنگی و ‘اشعار کوتاهی به نثر’ را تكرنگ کار کرده است. هنرمند در این مجموعه مىتوانست به کانسپچوالیسم و هنر کانسپچوال (مفهومى) ارجاع دهد. عنوانِ این مجموعه شباهت به كارهاى اين جنبش هنرى در دهه ١٩٦٠ دارد. از سویی دیگر، استفاده از واژگان فلسفی شوپنهاور در استیتمنت مجموعه همچون ارادهورزى، به نیهیلسیم غربی توجه دارد.
با این اوصاف، آنچه میتوان به طور خلاصه درباره مجموعه اخیر آورد، این است که هنرمند در پرداخت ایده موفق و در نمایش آن تاحدودی ناموفق بوده است؛ انگار دغدغه بیشتر معطوف به نظریات هنری و عبارات فلسفی بوده تا ریختن همان عبارات به قالب یک اثر هنری. در کانسپچوالیسم معمولاً ایده اثر برابر با اثر هنری است و این ایده بدون نیاز به توضیح و تفسیر اضافی به مخاطب اثر منتقل میشود. این مجموعه را میتوان بازیگوشیهای پوریا پرهیزکار برای محک زدن خود و همینطور اثبات تواناییاش در سبکی نو دانست.