مصاحبهای دربارهی نمایشگاه گروهی پوشهی دوم
نقدوبررسی و گفتوگو با رامیار منوچهرزاده پیرامون شکلگیری نمایشگاه و ساختار این رویداد در سال گذشته.
مجموعۀ سه گانهای که از “خیابان ولیعصر” آغاز و به خیابان انقلاب ختم میشود، اکنون به “خیابان شریعتی” رسیدهاست. این نمایشگاه با کیوریتوری “رامیار منوچهرزاده” و با رویکردی معاصر به عرصۀ گالریهای تهران وارد شدهاست. “شریعتی پوشۀ دوم” که با نمایش آثار بیست و چهار هنرمند بعد از گذراندن یک سال تحقیق، بحث و گفتگو میان هنرمندان و کیوریتور، به مرحله نمایش رسیده در گالریهای آریا و دیلمان در حال برگزاری است. آزاد بودن هنرمندان در انتخاب مدیا، شرایطی را فراهم آورده که در خلال مشاهدۀ آثار حسهای متفاوتی از دید عکاسانه تا اثرهای مشارکتی برای مخاطب ایجاد شود.
از نقاط قوت کار نیز میتوان به تنوع آثار و تعمیم دادهشدن خیابان به مثابه شهر و حتی یک کشور اشاره کرد. این آثار مرز خیابان را رد کرده و تن به شهری میزند که مشتی است میان خروار لایههای فرهنگی اجتماعی یک کشور. اما وقتی به این گذاره در بیانیه کیوریتور بر میخوریم که “امید به ایجاد حافظهای برای شهر در خلال نمایش آثار دارد”، بستر ایجاد نمایشگاه یعنی خیابان شریعتی کمی کمرنگ میشود. چراکه “خیابان شریعتی” مرکزیت خود را از دست داده و روایت مستندگونهای که سالها بعد حافظۀ آیندگان باشد را کنار میگذارد و اینجاست که نه شریعتی، بلکه میتوان به تهران در دورۀ ایجاد این نمایشگاه اندیشید. این همان مرز باریکی است که کیوریتور با هوشمندی طی میکند و درگیر دیالکتیکی میشود که همزمان، نقطه قوت و ضعف است.
یکجا نبودن آثار همۀ هنرمندان باعث شده مخاطب نتواند به یکباره دیدی جامع نسبت به نمایشگاه بهدست آورد و اگر فرصت دیدن هر دو گالری را از دست دهد، اندیشیدن به کل مجموعه را عقیم میگذارد. بهطور کلی، در فضای هنری که هرکس برای خود به دنبال سازی است، سمفونی شریعتی هارمونی مهمی در جریان هنر این دوره ایران ایجاد کرده است.
مجموعۀ سه گانهای که از “خیابان ولیعصر” آغاز و به خیابان انقلاب ختم میشود، اکنون به “خیابان شریعتی” رسیدهاست. این نمایشگاه با کیوریتوری “رامیار منوچهرزاده” و با رویکردی معاصر به عرصۀ گالریهای تهران وارد شدهاست. “شریعتی پوشۀ دوم” که با نمایش آثار بیست و چهار هنرمند بعد از گذراندن یک سال تحقیق، بحث و گفتگو میان هنرمندان و کیوریتور، به مرحله نمایش رسیده در گالریهای آریا و دیلمان در حال برگزاری است. آزاد بودن هنرمندان در انتخاب مدیا، شرایطی را فراهم آورده که در خلال مشاهدۀ آثار حسهای متفاوتی از دید عکاسانه تا اثرهای مشارکتی برای مخاطب ایجاد شود.
از نقاط قوت کار نیز میتوان به تنوع آثار و تعمیم دادهشدن خیابان به مثابه شهر و حتی یک کشور اشاره کرد. این آثار مرز خیابان را رد کرده و تن به شهری میزند که مشتی است میان خروار لایههای فرهنگی اجتماعی یک کشور. اما وقتی به این گذاره در بیانیه کیوریتور بر میخوریم که “امید به ایجاد حافظهای برای شهر در خلال نمایش آثار دارد”، بستر ایجاد نمایشگاه یعنی خیابان شریعتی کمی کمرنگ میشود. چراکه “خیابان شریعتی” مرکزیت خود را از دست داده و روایت مستندگونهای که سالها بعد حافظۀ آیندگان باشد را کنار میگذارد و اینجاست که نه شریعتی، بلکه میتوان به تهران در دورۀ ایجاد این نمایشگاه اندیشید. این همان مرز باریکی است که کیوریتور با هوشمندی طی میکند و درگیر دیالکتیکی میشود که همزمان، نقطه قوت و ضعف است.
یکجا نبودن آثار همۀ هنرمندان باعث شده مخاطب نتواند به یکباره دیدی جامع نسبت به نمایشگاه بهدست آورد و اگر فرصت دیدن هر دو گالری را از دست دهد، اندیشیدن به کل مجموعه را عقیم میگذارد. بهطور کلی، در فضای هنری که هرکس برای خود به دنبال سازی است، سمفونی شریعتی هارمونی مهمی در جریان هنر این دوره ایران ایجاد کرده است.مجموعۀ سه گانهای که از “خیابان ولیعصر” آغاز و به خیابان انقلاب ختم میشود، اکنون به “خیابان شریعتی” رسیدهاست. این نمایشگاه با کیوریتوری “رامیار منوچهرزاده” و با رویکردی معاصر به عرصۀ گالریهای تهران وارد شدهاست. “شریعتی پوشۀ دوم” که با نمایش آثار بیست و چهار هنرمند بعد از گذراندن یک سال تحقیق، بحث و گفتگو میان هنرمندان و کیوریتور، به مرحله نمایش رسیده در گالریهای آریا و دیلمان در حال برگزاری است. آزاد بودن هنرمندان در انتخاب مدیا، شرایطی را فراهم آورده که در خلال مشاهدۀ آثار حسهای متفاوتی از دید عکاسانه تا اثرهای مشارکتی برای مخاطب ایجاد شود.
از نقاط قوت کار نیز میتوان به تنوع آثار و تعمیم دادهشدن خیابان به مثابه شهر و حتی یک کشور اشاره کرد. این آثار مرز خیابان را رد کرده و تن به شهری میزند که مشتی است میان خروار لایههای فرهنگی اجتماعی یک کشور. اما وقتی به این گذاره در بیانیه کیوریتور بر میخوریم که “امید به ایجاد حافظهای برای شهر در خلال نمایش آثار دارد”، بستر ایجاد نمایشگاه یعنی خیابان شریعتی کمی کمرنگ میشود. چراکه “خیابان شریعتی” مرکزیت خود را از دست داده و روایت مستندگونهای که سالها بعد حافظۀ آیندگان باشد را کنار میگذارد و اینجاست که نه شریعتی، بلکه میتوان به تهران در دورۀ ایجاد این نمایشگاه اندیشید. این همان مرز باریکی است که کیوریتور با هوشمندی طی میکند و درگیر دیالکتیکی میشود که همزمان، نقطه قوت و ضعف است.
یکجا نبودن آثار همۀ هنرمندان باعث شده مخاطب نتواند به یکباره دیدی جامع نسبت به نمایشگاه بهدست آورد و اگر فرصت دیدن هر دو گالری را از دست دهد، اندیشیدن به کل مجموعه را عقیم میگذارد. بهطور کلی، در فضای هنری که هرکس برای خود به دنبال سازی است، سمفونی شریعتی هارمونی مهمی در جریان هنر این دوره ایران ایجاد کرده است.


گفتوگو با رامیار منوچهرزاده



